باید گفت که در افراد مختلف فرق می کند. اگر لازم شود که مقیاس و قاعده ای بیان کنیم باید چنین بگوئیم:
چه شما و چه زنتان فقط باید وقتی عمل جنسی انجام دهید که احساس کنید به آن احتیاج دارید و از آن لذت خواهید برد.
مرد اگر رابطه جنسی را طوری تنظیم کند که هر وقت زن ارزو کند، او با میل و علاقه بتواند انجام دهد خیلی بهتر خواهد بود.
والا اگر فقط درمواردی که خودش آرزو می کند عمل انجام دهد و در مواردی که زن اظهار تمایل می کند، خودداری کند و یا با بی میلی عمل کند، فوائد روحی و جسمی رابطه جنسی از میان می رود.
البته گاهی پس از اینکه مدتی از هم دور بوده اند، اگر به فاصله های کوتاهی چند بار عمل جنسی انجام دهند برای هر دویشان لذت بخش است و مانعی ندارد.
خلاصه رابطه جنسی چیزی است که باید زن و شوهر به تناسب تمایلاتشان آنرا تنظیم کنند.
بکوشید که در هنر عشق متخصص شوید ولی در اثنای این کوشش سرمایه مردی شان را نیز افزایش دهید. روح نیز مانند جسم احتیاج به دیسیپلین و غذاهای فراوان دارد.
چه روح و چه جسم اگر فقط یک نوع غذا بخورد نمی تواند به قدر کافی رشد کند. هیچ زنی فقط اظهار قدرت جنسی را برای مرد کافی نمی شمارد. گذشته از آن متمرکز کردن تمام نیرو و انرژی فقط در یک نقطه روح را بی حاصل می سازد و وجود را دچار فساد می کند.
فقط در فکر قدرت جنسی بودن و از سایر مسائل صرفنظر کردن، مثل اینست که یک چرخ تنها فقط روی یک خط مستقیم راه برود، و اغلب بیماریهای روحی از اینجا سرچشمه می گیرد.
غذاهای روح، هر قدر که متنوع تر باشد منبع نیروی روحی مانبز پایانتر می شود افق فکری مان بازتر می گردد و شانس ناتوان شدنمان بیشتر و توانائی و جذبه همسری مان زیادتر می گردد.
جسم نیز برای خود حقوقی دارد. بنا کردن روح به قیمت تضییع جسم امکان ندارد. گذشته از آن اگر روح کورکورانه تحریک شود جسم خسته می گردد و حال آنکه نیروی انسان بسته به موازنه موجود بین روح و جسم است. ممکن است فردی از لحاظ فکر به درجات فوق العاده ای برسد ولی وقتی که جسم او ناتوان بود، چه فایده ای دارد؟
«ناپلئون» در یکی از حساسترین روزهای زندگیش از درد مرضی بخود می پیچید و او آنروز گفت: «انسان برای اینکه ژنرال خوبی شود باید سالم باشد». صحت و سلامت در عین حال یکی از شرائط اساسی زندگانی جنسی موفقیت آمیز است. مردی که از لحاظ جسم و روح سالم باشد اشکالات جنسی را که گهگاه روبرو می شود به آسانی می تواند رفع کند.
برای اینکه جسم و روح بتواند چه اشکالات جنسی و چه اشکالات روحی را به آسانی شکست دهد باید گذشته از کار و کوشش، بازی و تفریح نیز داشته باشد.
حتی اگر جسممان تاب تحمل داشته باشد، صرف تمام نیرومان برای کار و کوشش کار عاقلانه ای نیست. هیچ ماشینی تاب چنین معامله ای را نمی تواند داشته باشد و بدن ایشان نیز که ماشینی بسیار حساس و ظریفی است اگر با دقت و مواظبت بکار نرود، چگونه می تواند بکار خود ادامه دهد، فقط با دقت و مواظبت در طرز کار آنست که می توانیم انرژی مان را جمع کنیم و با راحتی، نشاط و شوق بکارمان ادامه دهیم و سرمایه ذخیره شده ای از نیروی جسمی و روحی داشته باشیم که در موارد فوق العاده بتوانیم به مصرف برسانیم.
پس از روح و جسم سالم، انتخاب همسر نیز در حفظ قدرت، اهمیت فوق العاده ای دارد.
و باید گفت که در ناتوان شدن نیز نقش مهمی دارد. اگر عشق یگانه سبب هر رابطه جنسی و یگانه عامل ادامه زندگی زناشوئی بود چنین حوادث ناتوانی چندان زیاد پیش نمی آمد و حال آنکه اغلب ازدواجهای کنونی نتیجه یک سری عوامل اجتماعی و اقتصادی و خرج از محیط عشق می باشد.
در اینجا باید بگوئیم که امروزه هنر عشق عبارت از همان هنر راضی نگاهداشتن زن است. هر چند که امروز موفقیت در آن چندان کار آسانی نیست.
خارج از رابطه جنسی نیز مسائل دیگری وجود دارد که اهمال در آنها بین زن و شوهر، سردی و بدبختی بوجود می آورد یک شوهر بجای اینکه مثل بچه چهارساله ای اخمهایش را درهم کند و بنشیند بهتر است برای رفع اشکالات و تولید توافق بین خود و زنش بکوشد. باید به ساختمان مزاجی و روحی زنش اشنا باشد و درباره اختلاف ذوق و سلیقه هائی که با هم دارند گذشت به خرج دهد.
اگر آنها این حساب را بکنند که هر شخصی حق استفاده از آزادی را دارد و داشتن نقصها و نقاط ضعفی برای هر کس طبیعی است و همچنین اگر هر دو نسبت بهم احترام متقابل داشته باشند زندگانی شان پرحاصل تر می شود و از نعمت های زندگانی زناشوئی بیشتر بهره مند می شوند
نظرات شما عزیزان: